![]()
اين قدر تو رو دوست دارم كه هيچ كسي كسي رو اينجوري دوست نداره
اين قدر برات مي ميرم قد يه دنيا قد هزار تا ستاره
بي تو دلم مي گيره وقتي تنها ميشم كارم انتظاره
وقتي نگاهم مي كني قشنگياتو دوست دارم
وقتي صداتو مي شنوم دلم برات پرمي زنه
ترس يه روز نديدنت غم بزرگ قلب منه

زندگي تمامممممممممممممممممممممممممممم...
از رنگ چهره ام باید بفهمی چقدر افسرده ام....از چین و چروک پیشانی و اخم های زود به زودم باید بدانی چقدر مضطربم....دوست دارم آنقدر خودم را روی خار های این روزگار بکشم تا تمام بدنم از خراش این زندگی خون خون شود...........
دلم میخواهد از سنگ های داغ این زندگی ، سنگی از داغ ترین های بی کسی هایم روی چشم هایم بگذارم تا خوب زندگی را کور شوم......دوست دارم تو مرا نه !...خودم خودم را تنبیه کنم..............
بدنم سنگ شده بس که مرده ام....قلبم سنگ شده بس که دل مرده ام.....روزگارم سرد و بی حرکت مثل یک سرمای بی حد ............مانده ام ساده و سرد و سخت لغزنده....مانده ام درد و مرگ و داغ این حرف های نگفته...........
مانده ام با خودم ......خودم هم از خودم دلزده ام.........خودم هم خودم را پس میزنم......
آی زندگی اگر دستت به من نمیرسد تیر بیانداز....اگر رو در رو نمی جنگی از پشت خنجر بزن...اگر حرفی نمی زنی مرگوار سکوت کن...اگر طعنه هایت هنوز هم جگر سوز نیست باز هم بزن.....من خودم را به دست مرگ داده ام...........فقط جسمی سرد از من مانده هر چه میخواهی بزن..........
زندگی تمام................................................................... !